خواب
زیر این آسمان کبود به که بیندیشم که:
نگاهش معصوم
چشمانش نورانی
هوایش بارانی
کلامش لطیف
دیدارش گرم
دلش پاک
جانش فدایی
فکرش رویایی:باشد
باشد:شاید که به خواب بیند.
برچسبها:
زیر این آسمان کبود به که بیندیشم که:
نگاهش معصوم
چشمانش نورانی
هوایش بارانی
کلامش لطیف
دیدارش گرم
دلش پاک
جانش فدایی
فکرش رویایی:باشد
باشد:شاید که به خواب بیند.
آنقدر بدم میاد ازاینایی که از سادگی و صداقت بچگیامون
سو استفاده میکردن و حرف می کشیدن ازمون !
الان که بزرگ شدم میفهمم چه مسائل فوق سری ای رو لو دادم …
.
.
.
دلامون بزرگه تنگش نکنیم
زندگی آسونه سختش نکنیم
رفاقت قشنگه ترکش نکنیم
.
.
دوستان من،مثل گندمند!
یعنی یک دنیابرکت ونعمت، نبودن شان،قحطی وگرسنگی است
ومن چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند
مهربانى تان راقدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد . . .
به نام دو گل بهشت یکی عشق ودیگری سرنوشت
به قلم گفتم بنویس
هرچه دلش خواست نوشت
من را خاک دوست ودوست را تاج سر نوشت
.
.
نمونه سوالهای رایج توی همه ی خونه ها :
این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه ؟
چی از جون این یخچال بدبخت میخوای ؟
کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته ؟
کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده ؟
این موقع شب با کی حرف میزنی ؟
چشمات در نیومد پای این کامپیوترِ کوفتی ؟
کی غذای منو خورده ؟
.
دگر نمی ریزد از آن جام شراب
دگر نور نمی پاشد از آن چشمه ی نور
باز مهر نمی ورزد آن عیار مهربان
باز شوری نمی تاب از آن بازتاب
باز جان نمی یابد جانم
از آن بی مهری آفتاب
شادباش نه یک روز بلکه هزاران سال
بگداز آوازه شاد بودنت را
آنانکه بر سر غمگین کردنت شرط بستند